شهید مرتضی مطهری
شهید مرتضی مطهری در سیزدهم بهمن ۱۲۹۸ خورشیدی، در روستای فریمان از استان خراسان، در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود. تقدیر الهی بر آن بود تا کوکب هدایتی شود در شب جهل و ظلمت. او بعدها راهنمای حقیقتجویان و حقپرستان شد و در تاریکترین دورانی که از همه سو به اسلام یورش آورده بودند، به پاسداری از دین خدا برخاست. این ستارۀ درخشان هدایت را که در خانوادۀ شیخ محمدحسین مطهری طلوع کرد، «مرتضی» نام نهادند تا حکایتگر روش پسندیدۀ او در زندگی باشد.
کودکی و نوجوانی استاد مطهری
مرتضی را در پنجسالگی برای فراگیری قرآن و دیگر آموزشهای ابتدایی، به مکتبخانه فرستادند. از علاقۀ زیاد او به مکتبخانه نقل کردهاند که در شبی مهتابی، نزدیک صبح به خیال اینکه صبح شده است، دفتر و کتاب خود را برمیدارد و بهسوی مکتبخانه حرکت میکند و چون مکتبخانه بسته است، پشت در آن به خواب میرود.
در حدود دوازدهسالگی، شور و عشق و علاقهاش به اسلام و علوم دینی، او را به رفتن به حوزه مصمم میسازد. ناصحان دنیابین و بهاصطلاح خیرخواهان، به پند و اندرز او میپردازند تا او را از این اندیشه منصرف سازند؛ غافل از اینکه دست دیگری در کار است. اصرار او بر تصمیم خویش و حمایتهای پدر و داییاش، بر رأی دیگران چیره شد و با رضایت آنها، پای در این راه خطیر نهاد.
مرتضی مطهری در سال ۱۳۱۱ هنگامی که سیزدهساله بود، وارد حوزۀ علمیۀ مشهد شد و تحصیل مقدمات علوم دینی را آغاز کرد. از همان اوان ورود به حوزه، اندیشههای خداشناسی، سخت او را به خود مشغول ساخت؛ بهگونهای که خواب و استراحت را از او گرفته بود. خود وی دراینباره میگوید:
تا آنجا که من از تحولات روحی خودم به یاد دارم، از سیزدهسالگی این دغدغه در من پیدا شد و حساسیت عجیبی نسبت به مسائل مربوط به خدا پیدا کرده بودم. پرسشها البته متناسب با سطح فکری آن دوره، یکی پس از دیگری بر اندیشهام هجوم میآورد. چنان در این اندیشهها غرق بودم که شدیداً میل به تنهایی در من پدید آمده بود. در آن وقت نمیخواستم در ساعات فراغت، به موضوع دیگری بیندیشم. در واقع، اندیشه در موضوع دیگر را پیش از آنکه مشکلاتم در این مسائل حل گردد، بیهوده و اتلاف وقت میشمردم.
مطهری از همان ابتدا، علاقۀ شدیدی به فلسفه داشت و هدف خود را بررسی اندیشۀ فیلسوفان و اندیشمندان قرار داد. ایشان دراینباره میگوید:
مقدمات عربی یا فقهی و اصولی و منطقی را از آن جهت میآموختم که تدریجاً آماده برای اندیشۀ فیلسوفان بزرگ در این مسئله بشوم. دقیقاً به یاد دارم که در آن سنین که میان سیزده تا پانزده سال بود، در میان آنهمه علما و فضلا و مدرسین حوزۀ علمیۀ مشهد، فردی که بیش از همه در نظرم بزرگ جلوه مینمود و دوست داشتم به چهرهاش بنگرم و در مجلسش بنشینم و قیافه و حرکاتش را زیر نظر بگیرم و آرزو میکردم که روزی به پای درسش بنشینم، مرحوم «آقامیرزامهدی شهیدی رضوی»، مدرس فلسفۀ الهی در آن حوزه بود. آن آرزو محقق نشد؛ زیرا آن مرحوم در همان سالها درگذشت.
ورود به حوزۀ علمیۀ قم
مرتضی مطهری پس از حدود چهار سال تحصیل در حوزۀ علمیۀ مشهد، در سال ۱۳۱۵ راهی حوزۀ علمیۀ قم شد و با کسب فیض از محضر استادان بزرگ، بر اندوختۀ علمی و معنوی خود افزود و تحصیلاتش را در علوم و فنون مختلف اسلامی ادامه داد. یکی از عوامل مهم در شکلگیری شخصیت استاد مطهری، بهرهمندی ایشان از نعمت وجود استادان عالیمرتبه است. وی در فقه و اصول، شاگرد آیتاللّه بروجردی بود و درس اخلاق را نیز نزد امامخمینی(رحمتالله) آموخت. او دربارۀ درس اخلاق امامخمینی(رحمتالله) میفرماید:
درس اخلاقی که بهوسیلۀ شخصیت محبوبم گفته میشد [و] در حقیقت، درس معارف و سیروسلوک بود، نه اخلاق به مفهوم خشک علمی؛ مرا سرمست میکرد. بخش مهمی از شخصیت فکری و روحی من در آن درس و سپس در درسهای دیگری که در طی دوازده سال از آن استاد الهی فراگرفتم، انعقاد یافت و همواره خود را مدیون او دانسته و میدانم. راستی که او «روح قدسی الهی» بود.
فلسفه را نزد علامه طباطبایی(رحمتالله) فرا گرفت و از محضر بزرگانی چون حاج میرزا علی آقای شیرازی و آیتاللّه سید محمد محقق داماد و آیتاللّه حجت تبریزی(رحمتالله) بهره برد.
مطهری پس از شانزده سال حضور در حوزۀ علمیۀ قم، بهدلیل مشکلات زندگی به تهران بازگشت. وجود ایشان در تهران نیز منبع فیض و سبب نشر معارف اسلامی در محیط دانشگاه شد.
شروع فعالیتهای علمی استاد در دانشگاه
استاد مطهری در سال ۱۳۳۱ از قم به تهران رفت و فعالیتهای علمی خود را از همین سال آغاز کرد. نخست به تدریس در مدرسۀ سپهسالار پرداخت. یک سال پس از ورود به تهران، کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم را نگاشت که نقش این کتاب در خنثی کردن تبلیغات مارکسیستی حزب توده در آن زمان، بر کسی پوشیده نیست. پس از چندی نیز کتاب داستان راستان را منتشر کرد.
استاد فعالیت علمی خود را از سال ۱۳۳۴ در دانشکدۀ الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران آغاز کرد و تدریسش را با وجود مشکلاتی که رژیم شاه و برخی استادان وابسته برای ایشان به وجود میآوردند، به مدت بیست و دو سال ادامه داد.
پیشینۀ مبارزاتی استاد
استاد با مجامع اسلامی و کانونهای مذهبی مانند انجمن اسلامی مهندسان، انجمن اسلامی پزشکان و انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران که تازه تأسیس شده بودند، همکاری میکرد و حتی در تأسیس برخی از آنها نقش داشت.
استاد در جریان قیام ۱۵خرداد۱۳۴۲، بهعلت ارتباط نزدیک با گروههای مختلف جامعه، به هدایت قیام مردم تهران پرداخت. رژیم بهدنبال سخنرانی مطهری بر ضد شخص شاه در شب پانزده خرداد، ایشان را در همان شب دستگیر و زندانی کرد. بهدنبال فشار علما و مردم بر رژیم، دولت مجبور شد ایشان را پس از ۴۳ روز آزاد کند.
پس از جریان ۱۵ خرداد و آزادی امامخمینی و استاد مطهری و دیگر علما، هیئتهای مؤتلفۀ اسلامی پدید آمدند. هیئتهای مؤتلفه شامل هیئتهای مذهبی بود و از نیروهای مخلص، فداکار و تابع ولی فقیه تشکیل شده بود که از امامخمینی(رحمتالله) خواسته بودند برای هدایتشان در فکر و عمل، نمایندگانی معین کند. حضرت امام نیز استاد مطهری را که از قبل با این هیئتها مرتبط بود، بهعنوان یکی از نمایندگان خود معرفی کرد. تأکید استاد بر این بود که این هیئتها از نظر فکری و آشنایی با معارف اسلامی، درست پرورش یابند. به همین دلیل، کلاسهایی را برای آموزش آنها، از آن جمله دربارۀ سرنوشت و قضاوقدر برپا کرد که نتیجۀ آن، بعدها بهصورت کتاب انسان و سرنوشت منتشر شد.
همچنین، استاد مطهری را باید از پیشتازان مبارزه با صهیونیسم در ایران دانست. سخنرانیهای آتشین و اثرگذار ایشان بر ضدصهیونیسم و دعوت مسلمانان به یاری رساندن به ملت مظلوم فلسطین، هنوز در گوشها طنینانداز است. استاد چنان با صهیونیستها مخالف بود که در هر زمان مناسب، فریاد حقطلبانۀ خویش را در این مورد سر میداد. نطق تاریخی استاد بر ضدصهیونیسم در عاشورای سال ۱۳۹۰ق (اسفند ۱۳۴۸) در حسینیۀ ارشاد که به دستگیری ایشان انجامید، فراموشناشدنی است. وی در بخشی از این سخنرانی میگوید:
یکی از قضایایی که کارنامۀ قرن ما را تاریک میکند، این قرنی که به دروغ، نام حقوق بشر، نام آزادی و نام انسانیت بر آن گذاشتهاند، همین قضیۀ فلسطین است. این یک مسئله دودوتا چهارتاست و اگر کسی نگوید، گناه کرده است. من اگر نگویم، والله مرتکب کبیره شدهام و هر خطیب و واعظی اگر نگوید، مرتکب گناه شده است. گذشته از جنبۀ اسلامی، قضیۀ فلسطین مربوط به یک ملت است که به زور از خانهاش بیرون شده است.
تلاشهای فرهنگی و اجتماعی
با تبعید امامخمینی(رحمتالله) به ترکیه و وحشت شدیدی که از سرکوب قیام ۱۵ خرداد در دل مردم افتاده بود، استاد مطهری به فکر زمینهچینی برای حرکتهای بعدی افتاد. بنابراین، به تدوین ایدئولوژی اسلامی به زبان روز و بهصورت متقن پرداخت و به نیروسازی برای نهضت اسلامی همت گماشت. ایشان در این راه، مردانه وارد میدان شد و سخنرانیهای خود را در مجامع اسلامی اعم از مسجدها و انجمنهای اسلامی مهندسان، پزشکان و دانشجویان افزایش داد.
موضوعهای این سخنرانیها نیز بهگونهای انتخاب شده بود که هریک، مشکلی از مشکلات فکری جامعه را حل کند و گوشهای از چهرۀ زیبای اسلام را نمایان سازد. هدف استاد از راهاندازی این سلسله فعالیتها، نشان دادن چهرۀ واقعی اسلام به مردم و محکم کردن پایههای فکری انقلاب بود.
استاد مطهری در سال ۱۳۴۶ با همکاری عدهای دیگر، مؤسسۀ «حسینیه ارشاد» را پیریزی کرد. این مؤسسه، پایگاه خوبی برای آشنا کردن مردم بهویژه نسل جوان با اسلام راستین و کارهای فرهنگی مورد نظر استاد بود. او به آیندۀ درخشان و نتایج شگفت این مؤسسه برای زمینهسازی ظهور انقلاب اسلامی، سخت دل بسته بود. بااینحال، آرزوهای استاد برآورده نشد و وی بهدلیل برخی مشکلات، سرانجام در سال ۱۳۴۷ مجبور به استعفا از هیئت مدیرۀ مؤسسه شد.
نتیجۀ همکاری ایشان با حسینیۀ ارشاد، مجموعه سخنرانیهایی است که بعدها به کتابهایی چون عدل الهی، خدمات متقابل اسلام و ایران و جاذبه و دافعه علی(علیهالسلام) تبدیل شد. همچنین، بخش زیادی از کتابهای حماسۀ حسینی و گفتارهای معنوی، متن سخنرانیهای استاد در حسینیۀ ارشاد است که پس از شهادت ایشان به چاپ رسید.
استاد در سال ۱۳۴۸، سخنرانیهایی را در انجمن اسلامی پزشکان ایراد کرد که حاصل آن، کتاب مسئله حجاب است. همچنین، مطالب کتابهای علل گرایش به مادیگری، امدادهای غیبی در زندگی بشر و سیری در نهج البلاغه، سخنرانیهایی بود که استاد در مجامع مختلف بیان کرده بود و بعدها گردآوری و منتشر شد.
رژیم شاه، حسینیۀ ارشاد را در سال ۱۳۵۰ تعطیل کرد و هرچند استاد مطهری از عضویت در هیئت مدیرۀ این مؤسسه استعفا داده بود، دستگیر و چند روز زندانی شد. بعد از تعطیلی حسینیۀ ارشاد، پایگاه استاد به مسجد «الجواد» منتقل شد. ایشان اداره و امامت جماعت این مسجد را بر عهده گرفت و نشستهای تفسیر قرآن و بحثهای علمی دیگر را در آن برپا میکرد. پس از چندی رژیم شاه مسجد الجواد را تعطیل کرد و استاد سخنرانیهای خود را بیشتر در مسجد «جاوید» و مسجد «ارک» برگزار میکرد. کتاب انسان کامل، محصول سخنرانیهای ایشان در مسجد جاوید تهران است. سرانجام، رژیم استاد را در سال ۱۳۵۴ ممنوعالمنبر کرد.
از رخدادهای مهم سال ۱۳۵۰ در زندگانی استاد مطهری، آغاز پیوند عرفانی ایشان با آیتالله سیدمحمدحسین تهرانی، صاحب کتاب امامشناسی است. استاد ده سال از آیتالله تهرانی بزرگتر بود، ولی ایشان را بهعنوان پیر طریقت و مربی نفس میشناخت و برای خودسازی، از ایشان مدد میگرفت و این پیوند تا هنگام شهادت استاد ادامه داشت. درسی که باید از این عمل استاد بیاموزیم، این است که انسان همیشه باید به خودسازی بپردازد و استاد شهید که از محضر استادان بزرگی بهره برده بود، باز در ۵۲سالگی خود را در اختیار طایر قدسی قرار میدهد و به خودسازی رو میآورد.
البته شاید فشارهای روحی ناشی از مسائل حسینیۀ ارشاد نیز در این اقدام استاد مؤثر بوده باشد. بههرحال، استاد در یکی از نامههایش مینویسد:
اضافه میکنم که الان در شرایط روحی متفاوتی با آن وقت هستم و تجربههای خاص هم دارم که در آنوقت نداشتم؛ اما شرایط روحیام که میل ندارم با احدی در میان بگذارم، این است که درحالحاضر تمایل شدیدی در من پیدا شده به اینکه به روح خود بپردازم و خودم را اصلاح کنم و خودم را تحت تربیت روحی بعضی از افرادی که به آنها اعتقاد دارم، قرار دهم. بدین جهت و برای اجرای چنین برنامهای، نیاز شدیدی به آرامش دارم و مایل نیستم در کاری که برایم جنجال بیهوده، نه مبارزۀ منطقی که آن داستان دیگری است، داشته باشد، شرکت کنم.
فعالیتهای سیاسی و گسترش ارتباط ایشان با امامخمینی(ره)
تلاشهای ایدئولوژیک استاد مطهری، در سال ۱۳۵۴ دوچندان میشود. در این سال «سازمان مجاهدین خلق ایران» که ایدئولوژی خود را بیشتر بر پایۀ جدایی از روحانیت گذاشته بود، ظهور کرد. دیدگاه این سازمان، تنها بر پایۀ جهانبینی بهظاهر علمی استوار بود و محروم از جهانبینی فلسفی و الهی بود. استاد مطهری در ابتدای پیدایش این سازمان، ایدئولوژی و اندیشههای آن را ساختگی و مباین با اسلام ارزیابی کرد و از انحراف بیشتر فکری و عملی آنها در آینده خبر داد. بهدلیل ضعف اندیشۀ فلسفی سران این سازمان، کمکم گرایش به مارکسیسم در افراد آن دیده شد.
در این زمان استاد شهید بهشدت از آیندۀ نهضت اسلامی هراسان بود که مبادا تلاشهای ملت مسلمان به سود کمونیستها تمام شود و خون مبارزان مسلمان، درخت حکومت کمونیستی را آبیاری کند. بنابراین، برای خنثیسازی القائات مسموم آنها کوشید. سرانجام، پیشبینی استاد دربارۀ سازمان یادشده تحقق یافت و آن سازمان در سال ۱۳۵۴ با چاپ کتابی به نام مواضع ایدئولوژیک تغییر ایدئولوژی خود را از اسلام به مارکسیسم بهطور رسمی اعلام کرد.
ازاینرو، استاد مطهری تلاشهای ایدئولوژیک خود را با نوشتن کتاب و برگزاری نشستهای درس فلسفۀ اقتصاد و فلسفۀ تاریخ در خانۀ خود و برپایی جلسههای پراکنده بیشتر کرد و وظیفۀ خود را در ارائۀ ایدئولوژی اسلامی به زبان روز و در امان داشتن انقلاب اسلامی از کجرویها، بهخوبی به انجام رساند.
در سال ۱۳۵۵، رژیم شاه استاد را به بهانۀ درگیری با استاد کمونیست دانشکدۀ الهیات، بازنشسته و ایشان را از رفتن به دانشگاه محروم کرد. ذکر خدمات استاد شهید مطهری در دانشکدۀ الهیات، فرصتی بسیار را میطلبد؛ ولی همین قدر میتوان اشاره کرد که آمدن استاد از حوزۀ علمیۀ قم به دانشکدۀ الهیات، درحالیکه استاد مبارز حوزه به شمار میرفت و سخن از مرجعیت ایشان در آینده بود، گویای بزرگی روح استاد و فداکاری بزرگ ایشان است.
استاد شهید برای آنکه با نسل جوان پیوند داشته باشد و رسالت خود در زمینۀ اصلاح جامعه را به انجام برساند، از مقامها گذشت و به تدریس پرداخت. میگویند استاد هیچ اصراری بر تدریس در دورههای عالی نداشت و درحالیکه برخی شاگردانش در دورههای فوق لیسانس و دکترا تدریس میکردند، ایشان برای نیرومند کردن پایههای فکری دانشجویان، در سالهای اول و دوم دورۀ لیسانس تدریس میکرد.
بههرحال، افراد بسیاری در این دانشکده به همت آن استاد فرزانه تربیت شدند و ۲۲ رساله دکترا و بیست رسالۀ فوق لیسانس، به راهنمایی و همکاری استاد گردآوری شد. از افراد مشهوری که رسالۀ دکترای خود را زیرنظر استاد شهید نوشتند، میتوان شهید دکتر بهشتی و شهید دکتر باهنر را نام برد.
علل و ریشههای شهادت استاد
پس از ترور سرلشکر قرنی که در ابتدای پیروزی انقلاب، در پی علاقه و وفاداری او به اسلام و روحانیان رخ داد، گروه فرقان اعلام کرد که دو روحانی را نیز ترور میکند. در آن زمان استاد به برخی شاگردانش گفته بود: «بعد از قرنی نوبت من است؛ چون گروه فرقان با من کینۀ دیرینه دارد.»
گروه فرقان، پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و پس از کنفرانس هفت کشور صنعتی، بیانیهای صادر کرد و انقلاب اسلامی را زاییدۀ توافق اعضای شرکتکننده در آن کنفرانس نامید. این گروه در آن بیانیه از مرتضی مطهری، اکبر هاشمی رفسنجانی و مهدی عراقی بهعنوان رهبران جنبش یاد کرد و بعدها نیز برای ترور این سه نفر کوشید.
گروه فرقان در آن زمان فعالیت اصلی خود را تفسیر قرآن، براساس برداشتهای شخصی قرار داده بود و آیات قرآن را با برداشتهای مادی، یا به گفتۀ خودشان انقلابی، ترجمه و تفسیر میکرد. برخی جزوههای آنها با نام «برداشتهای جدید از قرآن»، در برخی دانشگاهها چاپ شده بود و برخی افراد ناآگاه نیز آنها را مظهر اسلام انقلابی میپنداشتند.
استاد مطهری که همواره در برابر انحرافهای فکری بسیار حساس بود، از این تفسیرهای غیرمنطقی، احساس خطر کرد و چند بار به آنها پیغام داد که بیایید با هم صحبت کنیم؛ چون این نوشتههای شما درست نیست و سبب گمراهی جوانان خواهد شد. ولی آنها بر ادامۀ راه خود اصرار ورزیدند و در نهایت، به استاد پیغام دادند که اگر بخواهید در برابر ما بایستید، ما با شما برخورد میکنیم.
استاد که احساس مسئولیت میکرد و سکوت در برابر این تحریفها را سبب لعنت و عذاب خداوند میدانست، دیدگاههای خود را در پیشگفتار چاپ هشتم کتاب علل گرایش به مادیگری، با نام ماتریالیسم در ایران ابراز کرد و بیگمان آن مقاله را میتوان یکی از علتهای اثرگذار شهادت استاد به شمار آورد.
پس از چاپ این مقاله، گروه فرقان درصدد برآمد تا استاد را از سر راه خود بردارد. البته در این میان، از تأییدهای سازمان منافقین از گروه فرقان و همچنین حمایت اربابان خارجی این گروه نیز نباید غافل شد، چنانکه بعدها در اسناد لانۀ جاسوسی آمریکا، مدرکهایی در این زمینه به دست آمد. بدینترتیب، در روز سهشنبه، یازدهم اردیبهشت ۱۳۵۸، ساعت ده و بیست دقیقه شب، استاد مرتضی مطهری پس از عمری تلاش در راه خدمت به اسلام و مسلمانان، بهدست گروه گمراه و جنایتکار «فرقان» به شهادت رسید.
بهدنبال این حادثه، بهت و حیرت همراه با غم و اندوه سراسر ایران را فراگرفت و امامخمینی(رحمتالله) به مناسبت شهادت استاد، پیام مهمی صادر کرد که نشانۀ عمق علاقه و اعتماد ایشان به استاد و همچنین نهایت تأسف و تأثر از این حادثه بود. امام در این پیام برای گرامیداشت این مجاهد بزرگ که او را محصول عمر خویش میدانست، یک روز عزای عمومی اعلام کرد و خود در مدرسۀ فیضیه مراسم سوگواری بر پا کرد.
به پاس سالها مجاهدت و خدمت خالصانۀ این استاد فرزانه برای بیداری و پرورش انسانها، در تقویم ایران، دوازدهم اردیبهشت را به نام روز بزرگداشت مقام والای معلم ثبت کردهاند.
آرامگاه شهید مطهری
پیکر استاد را در صبح پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت در میان انبوه شاگردان و دوستداران ایشان از دانشگاه تهران تشییع و به قم منتقل کردند و در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(سلاماللهعلیها) به خاک سپردند.
دستهبندی آثار استاد مطهری
سیرۀ معصومین و بزرگان
- داستان راستان (تک جلدی)
- داستان راستان (جلد اول)
- داستان راستان (جلد دوم)
- جاذبه و دافعه علی(علیهالسلام)
- سیری در نهج البلاغه
- حماسه حسینی (جلد اول)
- حماسه حسینی (جلد دوم)
- سیری در سیره ائمه اطهار(علیهمالسلام)
- سیری در سیره نبوی
اخلاق، تربیت و عرفان
- عرفان حافظ
- آزادی معنوی
- تعلیم و تربیت در اسلام
- ده گفتار
- فلسفه اخلاق
- انسان کامل
- انسانشناسی قرآن
- گفتارهایی در اخلاق اسلامی
- حکمتها و اندرزها (جلد اول)
- حکمتها و اندرزها (جلد دوم)
- کلیات علوم اسلامی (جلد دوم)
- بیست گفتار
- فطرت و تربیت
اجتماعی و سیاسی
- آینده انقلاب اسلامی ایران
- بردگی در اسلام
- احیای تفکر اسلامی
- جهاد اسلامی
- پنج مقاله
- قیام و انقلاب مهدی(عج)
- نهضتهای اسلامی در صد سال اخیر
- مقدمهای بر حکومت اسلامی
- شش مقاله
- ده گفتار
- بیست گفتار
- پانزده گفتار
- حج
- جامعه و تاریخ در قرآن
- انقلاب اسلامی از دیدگاه فلسفه تاریخ
- نبرد حق و باطل
- گفتوگوی چهارجانبه
- نامه تاریخی استاد مطهری(ره) به امامخمینی(ره)
- اسلام و مسئله ملیت
اصول عقاید
- عدل الهی
- انسان و ایمان
- جهانبینی توحیدی
- وحی و نبوت
- انسان در قرآن
- جامعه و تاریخ
- زندگی جاوید یا حیات اخروی
- ولاءها و ولایتها
- پیامبر امی
- حاشیههای استاد مطهری بر آثار دکتر شریعتی
- نبوت
- خدا در اندیشه انسان
- علل گرایش به مادیگری
- ختم نبوت
- توحید
- امامت و رهبری
- گریز از ایمان و گریز از عمل
- هدف زندگی
- خاتمیت
- معاد
- انسان و سرنوشت
- خدا در زندگی انسان
- کلیات علوم اسلامی (جلد ۲)
- امدادهای غیبی در زندگی بشر
- نبرد حق و باطل
- بیست گفتار
- فطرت
- فطری بودن دین
- فطرت در قرآن
فلسفه
- شرح منظومه
- مقالات فلسفی
- درسهای اسفار (جلد اول)
- درسهای اسفار (جلد دوم)
- درسهای اسفار (جلد سوم)
- درسهای اسفار (جلد چهارم)
- درسهای اسفار (جلد پنجم)
- درسهای اسفار(جلد ششم)
- نقدی بر مارکسیسم
- مسئلۀ شناخت
- اصول فلسفه و روش رئالیسم (جلد اول)
- اصول فلسفه و روش رئالیسم (جلد دوم)
- اصول فلسفه و روش رئالیسم (جلد سوم)
- اصول فلسفه و روش رئالیسم (جلد چهارم)
- اصول فلسفه و روش رئالیسم (جلد پنجم)
- کلیات علوم اسلامی (جلد اول)
- شناخت از نظر قرآن
- شرح مبسوط منظومه (جلد اول)
- شرح مبسوط منظومه (جلد دوم)
- درسهای اشارات و نجات
- التعلیقه علی الاسفار الاربعه
فقه و حقوق
- مسئله حجاب
- پاسخهای استاد به نقدهایی بر کتاب مسئله حجاب
- نظام حقوق زن در اسلام
- اخلاق جنسی
- کلیات علوم اسلامی (جلد ۳)
- شش مقاله
- ده گفتار
- جهاد اسلامی
- زن و مسائل قضایی و سیاسی
- نظری به نظام اقتصادی اسلام
- اسلام و نیازهای زمان (جلد اول)
- اسلام و نیازهای زمان (جلد دوم)
- پانزده گفتار
تاریخ
- خدمات متقابل اسلام و ایران
- فلسفه تاریخ (جلد اول)
- فلسفه تاریخ (جلد دوم)
- فلسفه تاریخ (جلد سوم)
- فلسفه تاریخ (جلد چهارم)
- نبرد حق و باطل
- انقلاب اسلامی از دیدگاه فلسفه تاریخ
- انحطاط و ترقی تمدنها
- اقتصاد
- مسئله ربا و بانک
- نظری به نظام اقتصادی اسلام
تفسیر
- آشنایی با قرآن (جلد اول)
- آشنایی با قرآن (جلد دوم)
- آشنایی با قرآن (جلد سوم)
- آشنایی با قرآن (جلد چهارم)
- آشنایی با قرآن (جلد پنجم)
- آشنایی با قرآن (جلد ششم)
- آشنایی با قرآن (جلد هفتم)
- آشنایی با قرآن (جلد هشتم)
- آشنایی با قرآن (جلد نهم)
- آشنایی با قرآن (جلد دهم)
- آشنایی با قرآن (جلد یازدهم)
- آشنایی با قرآن (جلد دوازدهم)
- آشنایی با قرآن (جلد سیزدهم)
- آشنایی با قرآن (جلد چهاردهم)
گزیدهای از آثار استاد مطهری
- اسلام و ایران (گزیدهای از کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران)
- زندگانی حضرت محمد(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و کلمات قصار
- حدیث غدیر و مسئله امامت
- صلح امامحسن(علیهالسلام)
- ولایتعهدی امامرضا(علیهالسلام)
- عنصر تبلیغ در نهضت حسینی
- شهید
- عنصر امر به معروف و نهی از منکر در نهضت حسینی
- تحریفات در واقعه تاریخی کربلا
- تحلیل واقعه عاشورا
- توبه
- عبادت و دعا
- امامصادق(علیهالسلام)
- مشکل اساسی در سازمان روحانیت
- مهدی موعود
- رهبری نسل جوان
- عدالت از نظر علی(علیهالسلام)
- اسلام و نیازهای جهان امروز
- ماهیت قیام حسینی
- جهانبینی الهی و جهانبینی مادی
- عنصر حماسه در نهضت حسینی
- تفسیر سوره قدر
- مشکلات علی(علیهالسلام)
بنر استوری تبریک روز معلم
منبع: کتاب زندگینامه و اندیشههای استاد شهید مرتضی مطهری اثر حسین اسحاقی
برای مشاهدۀ متن کتاب کلیک کنید.